همه ما در زندگی و در طول عمرمان برای هدفی تلاش میکنیم، ثمره این تلاش ممکن است به موفقیت برسد.
حال زمانی را تصور کنید که در اوج موفقیت هستید و به یکباره و به اجبار باید دست از هدفی که داشتهاید و سالها همه عمر و زندگی و سرمایهای که گذاشتهاید، بکشید.
اینجاست که آدمی به مسیری که پر از رنج و تلاش بوده نگاهی ژرف میاندازد، اینجاست که با خود خلوتی کرده، که در این خلوت چهها که نمیگذرد و چهها که بخود نمیگوید، اینجاست که تلاقی حسهای مثبت و منفی ادغام میشود، و آدمی چه حسی دارد آن زمان.
جناب آقای کاوه صدقی، کارآفرین متبحر که قهرمان صنعت ورزش کشور نیز هستند، و در بعد قهرمانی از متولیان اصلی رشته اینلاین هاکی و هاکی روی یخ در ایران بوده و ارزشمندترین افتخار این رشتهها (قهرمانى آسیا) و (نایب قهرمانی جهان در دیویژن ۴) با هدایت و مربیگری او بوجود آمده است.
ایشان چند وقتی میباشد که از سمت خود بنا به دلایلی استعفا داده است، حال سئوال اساسی اینجاست که آقای صدقی، که بیش از سه دهه حضور فعال و موفق در ورزش اسکیت داشته، اینک با چه حسی نسبت به دوران گذشته و فعالیتهای پُرشمار خود روبرو است؟ شما چه فکر میکنید؟ اگر شما هم تمام عمر و جوانی خود را عمیقا معطوف این رشته ورزشی میکردید و در انتها به این نقطه میرسیدید، چه احساسی داشتید؟
با توجه به تواناییهای منحصر به فرد آقای صدقی و بینشی که در اینجا میتوان بدان اشاره کرد اینست، که اساسا مشتاق بودن است، که هدف را میسازد. اشتیاق مختص به هر پروژه نیست، مختص به افراد است، برخی افراد مشتاقاند و هویتشان را از مشتاق بودن میگیرند.
پس مربی لبخند بزن به روزگاری که از نو شروع شده.