جایی برای فرشته ها نیست

قرار عاشقانه با یخ
جولای 28, 2020
خانم وفاخواه از موفقیت بانوان در رشته اسکیت می گوید
جولای 30, 2020

شاید قبل از تماشای فیلم، این احساس را داشته باشید که کلیشه ای دیگر! دوباره بیانی ناموفق از یک رویداد ورزشی!

اما این حس یک دقیقه هم دوام نمی آورد وقتی تصویر دختران هاکی باز ایرانی نمایش داده می شود و احساسات شان به درون بیننده سرازیر می شود و آنها را سرشار می کند. تصویر دخترانی که اگرچه فرشته های سرزمینشان هستند، اما مسئولیت های یک جنگجو را به دوش می کشند.

پکیجی که در این فیلم ارائه می شود تنها یک روتین فیلم سازی نیست بلکه اشاعه و نشر یه تفکر صحیح می باشد. جدا از مباحث ساخت و تولید فیلم که سیمرغ جشنواره فجر معیاری دقیق از حد اعلای اجرای آنها می باشد، مبحث مسیر داستان و اشاعه یک فرهنگ در این مدت زمان کم، نقطه عطفی در صنعت سینما به شمار می رود.

فیلمی که در کنار معرفی رشته اسکیت هاکی، هیجانات و پستی ها و بلندی های آن، مسیر صحیح اداره یک تیم را نشان می دهد. البته شاید بهتر است بگوییم نگرش صحیح و کارشناسانه به یک تیم ورزشی، که کاملا در این فیلم نمایان است. به جرات می توان این فیلم را یک کلاس آموزشی برای اداره یک تیم ورزشی دانست. بماند که همراهی یک گروه فیلمبرداری چقدر بر سختی کار خواهد افزود و تمرکزی دو چندان را طلب می کند.

اما برای اینکه دلیل موفقیت یک محصول را بیابیم ابتدا باید به جرقه نخست برای پیدایش محصول بازگردیم.

آیا جرقه از یک تیم به سوی موفقیت می آید؟
آیا جرقه، برای تولید یک فیلم با فروش میلیاردی می باشد؟
آیا جرقه، برای تولید فیلمی برای برنده شدن در جشنواره های مختلف می باشد؟

جواب به همه سوالات فوق خیر است چرا که اگر هر کدام از این موارد مد نظر باشد بسیار مطمئن تر می توان به آن دست پیدا کرد.

نبود تیم فیلمبرداری به همراه تیم ورزشی به معنای آرامش بیشتر و تمرکز بالاتر می باشد و در نتیجه حصول نتایج بهتر.
فیلم میلیاردی با حضور یک سوپراستار قابل دستیابی می باشد پس چرا این مقدار زحمت؟
موفقیت در جشنواره نیز با بازیگرانی پرسابقه و فیلم نامه ای قوی در دسترس تر به نظر می آید.

اینجاست که تفاوت تفکر نمود پیدا می کند. تفکری دوراندیش و بلندپرواز که فرهنگ را هدف قرار می دهد، بالاتر از سیمرغ به پرواز در می آید و از ورای مادیاتی نظیر جوایز یا درآمد میلیاردی، به قلب مردم می نشیند.

اینکه بتوانیم آینده ورزش اسکیت را تغییر بدهیم چقدر ارزش خواهد داشت؟
یا بهتر است بگوییم اینکه بتوانیم آینده ورزش را تغییر بدهیم چه ارزشی خواهد داشت؟

چرا تا اینقدر قدم را فرا گذاشتم و مسئله را به کل رشته های ورزشی بسط دادم؟ چون در ابتدا این یک پروژه اطلاع رسانی به نظر می آمد اما نتیجه ای که از ایجاد سمت و سوی صحیح به آن حاصل شد بسیار فراتر از حد انتظار بود. و اکنون پس از این موفقیت، چرا دیگر تیم های ورزشی و اسپانسرها تمایل نداشته باشند در این رویداد بزرگ سهمی داشته باشند.

مطمئنا خط شکن بودن مهم است و همیشه این افراد از خود گذشته ترین بودند چرا که زمان و زندگی خود را برای آینده ای نا معلوم خرج می کنند؟ توان این فداکاری بزرگ را دارید؟ آماده اید تا خط شکن باشید؟

در اینجا به این حرف کاوه رجوع می کنم که در ابتدای فیلم مسیر را روشن می کند: ما نه تنها نماینده یک ملت هستیم بلکه نماینده یک جریان فکری می باشیم. پس از همان ابتدا مشخص است که هدف فرای مادیات تعریف شده است و به بهترین نحو نیز مسیر طی می شود تا در نهایت با پشت سر گذاشتن تمام سختی ها، موفقیت تیم و درگیر شدن احساسات بیننده، آن تغییر فرهنگی که مد نظر است در تمامی جوانب رخ دهد.

اما همانطور که کاوه نیز در داستان فیلم تاکید می کند این هدف صرفا با یک سری حرف های انگیزشی امکانپذیر نمی باشد و یک تیم بسیار قدرتمند همراهی آنها را انجام می دهند. پس نه تنها تفکر صحیح و بلندپروازانه لازم است بلکه اجرای صحیح و علمی آن نیز ضروری می باشد و این است یک دید حرفه ای و تخصصی به ورزش.

در نهایت با گفته یکی از بازیکنان مقاله را به اتمام می رسانم که توصیفی دقیق از زحماتی است که جناب کاوه صدقی برای تولید و موفقیت این پروژه به جان خریدند:

دنیا پر از بازیکنه، تو اونی باش که بازی رو عوض می کنه…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *